معرفی متنی کتاب به دنبال پدر
#معرفی_متنی_کتاب
کتاب به دنبال پدر
نویسنده: محمدرضا سرشار
ناشر: انتشارات سوره مهر
کتاب به دنبال پدر به انتخاب و ویرایش محمدرضا سرشار، از سری داستانهای انقلاب به عنوان اولین جلد از این مجموعه به چاپ رسیده است. هدف داستانهای این مجموعه آشنا کردن نوجوانان با انقلاب و ارزشهای آن است.
در این مجموعه 6 داستان به قلم داوود غفارزادگان، رضا رهگذر، حسین فتاحی، محمد ناصری و علیرضا شاهی گردآوری شده است.
این کتاب در واقع به آثار و نوشتههای به جا مانده از علیرضا شاهی مربوط است. او که در سن 19 سالگی به جبهه رفت تا اطلاعاتی برای نگارش کتابش پیدا و گردآوری کند در آنجا به شهادت رسید. داستانهای کوتاه زیادی از او در چندین مجله مانند کیهان بچهها قبل از شهادتش به چاپ رسیده بود.
در بخشی از کتاب به دنبال پدر میخوانیم:
خانه ما پشت پادگان است. تابستانها توی پیادهرو آنجا غلغله میشود. بچهها، همه جمع میشوند، و قدم به قدم، گل کوچک میکارند و فوتبال بازی میکنند. معمولاً بزرگترهای محله، به زمین خاکیای که از پادگان دورتر است، میروند، اما ما بچهها، توی پیادهرو بازی میکنیم.
خوب یادم هست که، پشت نردههای پادگان، همیشه یکی از سربازها، با تفنگش قدم میزد. ما با سربازها دوست بودیم. راستش، یکی از کارهای آنها برگرداندن توپهای ما بود که به محوطه پادگان میافتاد. البته ما هم، هر وقت که یکی از آنها نان بربری و پنیر میخواست، تندی میرفتیم و برایشان میخریدیم. آخر آنها نمیتوانستند از پادگان بیرون بیایند، و ما که آزاد بودیم، کارشان را انجام میدادیم.
اما از وقتی که حکومت نظامی اعلام شده بود، فوتبال پشت پادگان را ممنوع کرده بودند. از آن به بعد هم، سربازهای بیشتری پشت نردهها میایستادند، و نمیگذاشتند ما بازی کنیم.
آن روزها به قول مردم، به کوری چشم شاه، زمستان هم بهار شده بود. انگار نه انگار که زمستان از راه رسیده باشد. هوا معتدل بود، و ما هم، عصرها از بیکاری نمیدانستیم چه کار کنیم.
ارسال از فرزانه نصیری،مسئول کتابخانه علوی
استان زنجان،شهرستان سلطانیه
#کتابخانه_علوی_یوسف_آباد